زندگی زیر خط نامرئی پایتخت ایران | وجود بلاتکلیفی ۳ دهه ای در مورد حوزه اجتماعی و سکونتگاه‌های غیررسمی

img07353117عام‌ترین وجه تشابه محله‌های حاشیه‌نشین، وجود و تراکم فقر در این محله‌هاست، اگرچه در این محله‌ها گروه‌هایی با درآمد بسیار بالا نیز ساکنند، اما سهم دهک پایین درآمدی بسیار بالاست.

به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران به نقل از انتخاب، یک خط فرضی آنها را از شهر جدا می کند. خطی که این سویش می شود شهر و آن سویش مردم به حاشیه می روند. مردمی که نه شهری هستند و نه روستایی. زندگی در یک برزخ دائمی. ساکنان حاشیه از حیث روابط اجتماعی وضعیتی خاص دارند و ملغمه‌ای از ویژگی‌های اجتماعی به ظاهر شهری از یک‌سو و قومی و قبیله‌ای از سوی دیگر نوعی از روابط اجتماعی «همزیستی تعارض‌آمیز» را برای آنها رقم زده است که این خود بستر و زمینه‌ای برای برخی آسیب‌ها و جرایم فراهم می‌آورد.

نوع آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین از حیث ماهیت تفاوت چندانی با آسیب‌های اجتماعی جامعه ندارند، بلکه آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین بنا به ماهیت و ساخت اجتماعی، جغرافیایی، فضایی و نوع روابط اجتماعی از شدت، تنوع و گستره خاصی برخوردار است. مطالعات صورت گرفته در برخی مناطق اسکان غیررسمی، نشان می‌دهد آسیب‌هایی مانند وجود مسیر ترانزیت یا بارانداز کالاهای قاچاق به ویژه مواد مخدر در بعضی محله‌های حاشیه‌نشین وجود دارد.

در پژوهشی که بهرام بیات در خصوص حاشیه‌نشینی انجام داده مشخص شده است ساکنان مناطق حاشیه ای  از نظر اشتغال، جمعیت فعال این مناطق یا بیکارند یا در جستجوی کار یا دارای کار موقت و غیردائمی‌اند. افراد شاغل این منطقه معمولاً بدون تخصص و مهارت بوده‌اند و بیشتر در بخش غیرمولد و غیررسمی اقتصاد به انجام کارهای پست خدماتی یا واسطه‌گری و دلالی مبادرت می‌کنند.

عام‌ترین وجه تشابه محله‌های حاشیه‌نشین، وجود و تراکم فقر در این محله‌هاست، اگرچه در این محله‌ها گروه‌هایی با درآمد بسیار بالا نیز ساکنند، اما سهم دهک پایین درآمدی بسیار بالاست.

سطح سواد ساکنان در محدوده‌های با قدمت یکسان و اینکه نسل چندم از حاشیه‌نشینان در آن ساکنند، مشابه است. اما در هر صورت، میانگین سواد در این محدوده‌ها از کل شهر پایین‌تر است. این میانگین در زنان و در گروه‌های سنی بیش از ۴۰ سال بسیار کمتر است.

تسلط فقر بر حاشیه

مدت سکونت در مناطق حاشیه ای طولانی است تحقیقات میدانی نشان می دهد که ۳۰ درصد افراد ساکن در حاشیه شهر تهران بیش از ۳۰ سال است که در محل مسکونی خود سکونت دارند و ۷۲ درصد آنها خود را مالک محل سکونتشان می‌دانند. با این وجود بیشتر واحدهای مسکونی این محلات  رو به ویرانی، فرسوده و با تجهیزات ناقص است.

به گفته بیات تسلط فرهنگ فقر در منطقه، جدایی‌گزینی توده‌ای از مردم روستایی از جامعه شهری، شهرک‌های چسبیده به شهر با مواد و مصالح کم‌دوام ساختمانی، گوشه‌گیری مردم منطقه از زندگی شهر، مهاجرت و سکونت‌بخشی از مردم روستاها در حاشیه شهرها، فضایی را به وجود می‌آورد که در آن بسیاری از رفتارهایی که در فرهنگ جامعه ناهنجار یا غیرعادی تلقی می‌شود، در این مکان‌ها عادی محسوب شود.

در این پژوهش از ۲۲ویژگی فیزیکی و ویژگی‌های اجتماعی مناطق حاشیه‌نشین نام برده شده است.

جمعیت متراکمی در آن جای گرفته‌اند، فاقد ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین وسایل بهداشتی، خدماتی و فرهنگی هستند؛ در بیشتر مناطق حاشیه‌نشین سه نفر یا بیشتر در یک اتاق زندگی می‌کنند، زاغه در پایین‌تر از سطح معمول زمین قرار دارد یا اینکه در دیوار گود یا کوه کنده می‌شود، در این سکونتگاه‌ها مصالح ساختمانی به کار گرفته نمی‌شود (نمونه، منطقه شرق تهران)، آلونک با مصالح کهنه مختلفی از قبیل قطعات بی‌مصرف اتومبیل، وسایل منزل، مقوا، حلب و نایلون ساخته می‌شود (همدان، تهران و کرمان)، تعمیر محل پختن خشت در کوره‌پزخانه‌ها (کوره‌پزخانه‌های شهرها)، کپر سکونت‌گاهی است که تقریباً از حصیر ساخته می‌شود و در بعضی از نواحی اسکلت آن را از نی ساخته و روی آن را با نمد می‌پوشانند (بلوچستان و خوزستان).

در این مناطق زیرزمین پایین‌تر از سطح زمین با مصالح ساختمانی ساخته می‌شود، چادر با پارچه، نایلون و مواد مشابه برپا می‌شود، اتاق از خشت، گل و آجر به صورت بلوک‌های ساختمانی به شکل و فرم یکسان ساخته می‌شود (همدان، باختران، تبریز و تهران)، گرگین دارای دیوار معمولی با مصالح ساختمانی و سقف‌ حصیری است (تهران، خوزستان و بندرعباس)، اتاق حلبی این واحدهای سکونتی به طور معمول از پیت‌های حلبی ساخته می‌شود (تهران و تبریز)، مناطق حاشیه‌نشین دربرگیرنده مکان جغرافیایی مشخص‌اند، منافع مشترک ساکنان را به هم پیوند می‌دهد، الگوهای مشترکی بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین آنها حاکم است، تجانس گروهی و همبستگی نسبتاً بالایی به ویژه در مواجهه با مسائل مشترک و افراد خارج از اجتماع خود بروز می‌دهند.

همچنین در این مناطق، نهادهایی خاص خود پدید آورده‌اند، یکدیگر را به خوبی کنترل می‌کنند، به طور عمده جمعیت حاشیه‌نشین را جوانان تشکیل می‌دهند، در ساختن محیط مسکونی خود و در برابر عملیات تخریب همکاری بسیاری با هم دارند، به افراد غیرساکن در منطقه اعتماد ندارد و در مسائل خود، آنها را شرکت نمی‌دهند، به لحاظ عدم وجود فضای کافی اغلب اوقات خود را در خارج از چارچوب مسکونی می‌گذارند و ناهنجاری‌های اجتماعی که همراه از بین رفتن ارزش‌های انسانی است، در حاشیه شهرها به سرعت پرورش می‌یابد و اعمالی چون دزدی، اعتیاد، قاچاق و فحشاء در آنجا بیش از متن اصلی شهر دیده می‌شود ۲۲ شاخص مناطق حاشیه ای شهرها هستند.

حاشیه ها مأمن بزهکاران

سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران مناطق حاشیه‌نشین را بهترین بستر برای رشد جرائم و آسیب‌ها می داند می گوید: ما چون ورودی در این مناطق نداریم حاشیه شهرها تبدیل به مأمن امنی برای حضور بزهکاران و بارانداز جرائم شده است.

او ادامه می دهد: ما در حاشیه شهرها با مردمی سروکار داریم که حداقل‌ها را ندارند درحالی‌که در قالب برنامه ششم تا سال ۱۴۰۴ مناطق حاشیه‌نشین باید حداقل یک‌سوم خدمات عمومی را داشته باشند. باید تکلیف متولی حاشیه‌نشینی روشن شود بیش از ۳ دهه است که  این روند بلاتکلیفی در مورد حوزه اجتماعی و سکونتگاه‌ها وجود داشته است.

برخی پژوهشگران اجتماعی نیز از مناطق حاشیه ای به عنوان بافت ناکارآمد شهری نام می برند. به اعتقاد آنها رشد شتابان شهرنشینی با الگوی نامتوازن، استقرار نامتعادل جمعیت در مراکز شهری، جابجایی جمعیت از روستاها به شهرها، افزایش شکاف‌های اجتماعی- درآمدی، عدم تامین فضای زندگی برای کم درآمدها توسط طرح‌ها و برنامه‌های رسمی کشور برخی عواملی هستند که در ایجاد این بافت سهیم هستند.

بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مسئولان وزارت راه و شهرسازی ۱۵ درصد از مساحت کل کشور معادل ۱۳۰ هزار هکتار جزو محدوده‌های ناکارآمد شهری هستند که در سه بخش (۵۶ هزار هکتار بافت ناکارآمد، ۲۵ هزار هکتار عرصه‌های تاریخی و ۴۸ هزار هکتار سکونتگاه‌های غیررسمی) تقسیم بندی می‌شوند.

حاشیه هایی در دل شهر

حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس هم معتقد است: نباید تنها سکونتگاه های غیر رسمی در حاشیه شهرها را حاشیه نشینی بدانیم. او توضیح می دهد: امروزه این نوع سکونتگاه‌ها صرفا در حاشیه شهرها ایجاد نمی‌شوند بلکه ممکن است در داخل شهر نیز تشکیل شوند همچون سکونتگاه‌های غیر رسمی اطراف امجدیه یا اتوبانهای چمران و کردستان، به همین دلیل در ادبیات امروز از این مسئله تحت عنوان اسکان غیر رسمی یاد می‌شود.

وی با بیان اینکه وجود سکونتگاه‌های غیررسمی مسئله‌ای جهانی بوده و مختص ایران نیست، می گوید: علت ظهور این پدیده ناتوانی برنامه ریزی‌های رسمی شهری در فراهم کردن مسکن برای اقشار تهی‌دست و فقیر جامعه است. کسانی که به شهرها آمده‌اند و قادر به تامین مسکن مورد نیاز خود به دلایل مختلف و عمدتا اقتصادی نیستند از طریق نظام‌های رسمی برای نیاز خود پاسخی دریافت نمی‌کنند و به همین علت به سراغ نظام‌های غیر رسمی می‌روند.

جاجرمی معتقد است: افزایش حاشیه نشینی در کشور بیانگر آن است که نظامات رسمی شهری که شهرداری‌ها در صدر آن قرار دارد و در مراحل بعدی استانداری‌ها و وزارتخانه‌های ستادی همچون وزارت کشور و وزارت راه وشهرسازی نتوانستند کار خود را به درستی انجام داده و معضل حاشیه نشینی را حل کنند.

حاشیه همیشه همراه با بزه نیست

اما برخی از صاحب نظران  برچسب زنی به ساکنان مناطق حاشیه ای شهر ها پرهیز دارند و  ناصر فکوهی، استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران معتقداست که سکونت در مناطق حاشیه‌ای را نمی‌توان به‌صورت خودکار دلیلی برای بروز آسیب‌های اجتماعی نام برد. ساکنان کنونی این سکونتگاه‌ها لزوما نه آسیب زده هستند و نه منحرف و بزهکار؛ در بسیاری از موارد این ساکنان افرادی شرافتمند اما فقیرند که چاره‌ای جز سکونت در این مناطق را نداشته‌اند البته این نه به معنی نبود انحراف‌ها و آسیب‌های اجتماعی در این سکونتگاه‌هاست و نه به معنی بالاترنبودن نرخ این آسیب‌ها در آن مناطق به نسبت میانگین شهری.

ساکنان شهرهای بی هویت اطراف پایتخت چه کسانی هستند

برخلاف این نگاه مهدی چمران رییس شورای شهر تهران حاشیه نشینی در تهران را نگران کننده می داند و می گوید: مناطق حاشیه ای پایتخت همانند بادکنک رشد کرده اند  از یک طرف حریم تهران را حفظ می کنید و از طرف دیگر، روستاها و شهرهای اطراف بزرگ می شوند، به تهران حمله کرده و آن را می بلعند.

او با بیان این که مساله حریم شهر تهران یکی از مهم ترین چالش ها، ناهنجاری ها و مشکلاتی است که طی سالها گریبانگیر این کلانشهر بوده است، ادامه می دهد: محدوده شهر تهران قبلا حدود ۷۵۰ کیلومتر مربع بوده و در طرح جامع تهران به ۶۴۵ کیلومتر مربع کاهش یافته است، با این اقدام عجیب، تهران از نظر مساحت کوچک شد و با اینکه قرار بود محیط پیرامون این مساحت به فضای سبز و جنگل کاری و تنفس گاه شهر تبدیل شود این هدف عملا محقق نشد و بعدها به یکباره و متاسفانه به خاطر مسائل مالی و اقتصادی، حریم شهر تهران به هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع افزایش یافت. با این اتفاق، به عنوان مثال یک طرف بزرگراه آزادگان در جنوب شهر به عنوان حریم شهر و یک طرف دیگر خارج از حریم محسوب می شود و برخورد دوگانه با آنها صورت می گیرد به گونه ای که با ساخت و ساز یک طبقه اضافه در یک طرف بزرگراه به شدت برخورد می شود و در طرف دیگر یک روستای کوچک به نام «مرتضی گرد» با جمعیت حدود هزارنفر الان به اندازه ای بزرگ شده که جمعیت آن با یکی از شهرهای کشور برابری می کند.

به گفته چمران  مطابق قانون، این روستای مستقل خود می تواند حریم داشته باشد و امروز شاهد هستیم حریم شهرهای اطراف تهران مانند چهاردانگه عملا درحریم شهر تهران وارد شده اند یا اسلامشهر که من شخصا جمعیت هزار و ۵۰ نفری آن را به یاد دارم امروز ۸۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و اغلب این شهرها نه طراحی شهری و نه طرح جامع تفصیلی یا طرح هادی داشته اند و کاملا به صورت شهرهای بدون قانون، بی هویت و بدون ضابطه در اطراف تهران شکل گرفته اند.

چمران یادآوری می کند: ساکنان شهرهای بی هویت اطراف تهران را مهاجرینی از روستاها و شهرستانها تشکیل می دهند که اغلب برای کار به تهران می آیند و خدمات حمل و نقل و اتوبوس و مترو آنها را باید شهرداری تهران متحمل شود و برق و آب آنها را نیز استان تهران تامین کند و برخی هم مدعی باشند که باید درآمدهای تهران خرج این مناطق شود.

رییس شورای شهر تهران اضافه می کند: مشکل اصلی ما این است که در برخی از روستاهای کشور خدمات آبرسانی، برق رسانی، جاده و حتی مدارسی با ۵ دانش آموز صورت گرفته اما ساکنان آن شغل و درآمد ندارند و ناچار راهی شهرها می شوند و در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن می شوند.

حاشیه نشینی مشکلی قدیمی است. پژوهش های زیادی در خصوص آن انجام شده است و مشکلاتی که می تواند برای شهرها ایجاد کند شناسایی شده است. اما هنوز در تصمیم گیری های شهری حاشیه نشینان نادیده گرفته می شوند. این بی توجهی مسئولان به جمعیت حاشیه ای شهرها در حالی است که به گفته کارشناسان، رشد حاشیه نشینی در شهرها بحرانی و نگران کننده است.

رسانه تاب آوری ایران رسانه تاب آوری ایران
دکمه بازگشت به بالا